نوشته شده توسط : rezapalang

 

 

سبو بشکست و دل بشکست و جام باده بشکست

خدایا در سرای ما چه بشکن بشکنه بشکن من نمی شکنم بشکن !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند،

رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟

دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده !

برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گلبولهای سفیدم فدای باکتری های وجودت

(پیامک پزشکی- بهداشتی !)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


این پیام جهت حاضری در دفتر رفاقت بود که بدانی به یادتم !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر کردی مراروزی فراموش

در آید در دماغت ۱۰۰ عدد جوش !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


اگه زندگی سخته  اگه مشکلات زیاده  اگه بیکاری  اگه نیاز به سرمایه داری

نگران نباش ما برات دعا می کنیم !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گل خوش بو ی من باش تا محتاج ادکلن فرانسوی نباشی!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یه شب ستاره آرزو ها از آسمون اومد پایین گفت : یه آرزو بکن

منم تو رو خواستم

گفت نمیشه

گفتم چرا ؟

گفت : ما تو جنس بنجل نیستیم !!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خانوم در حالی که جدول حل میکرد از شوهرش پرسید :

یک اختراع نام ببر برای جبران اشتباهات بشر !

شوهر گفت : محضر طلاق !!!
براي برداشتن قدم هاي بزرگ در زندگي حتما از شلوار كردي استفاده كنيد.

:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
:: بازدید از این مطلب : 872
|
امتیاز مطلب : 67
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : 29 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : rezapalang

خوشبختانه یک مرد بعد از مدتها وقت گذاشته و قوانین مردونه رو به رشته ی تحریر دراورده پس لطفا بخونید. لطفا دقت کنید که تمام این قوانین با عدد یک شماره گذاری شدن یعنی هیچ کدومشون برتری نسبی به دیگری ندارن. 1- مردها نمیتونن فکر کسی رو بخونن. 1- دیدن مسابقه فوتبال مثل تماشای ماه شب چهارده توی آسمون جذاب و قشنگه. اجازه بدید همینطور بمونه. 1- خرید کردن، مسابقه فوتبال نیست. و امکان نداره که ما به خرید به این شکل نگاه کنیم. 1- گریه کردن یک جور تهدید به حساب میاد. 1- لطفا چیزی رو که می خواهید، واضح بگید. اجازه بدید کمی روشن تر بگم، اشارات زیرکانه، اشارات قوی و اشارات مبرهن ولی غیر مستقیم به یک موضوع اصلا به کار نمی آد. لطفا اصل درخواستتون رو واضح بگید. 1- “بله” یا “خیر” بهترین جواب ممکن به خیلی از سوالات هستند. 1- لطفا در صورت نیاز به حل یک مشکل، پیش ما بیایید و درد دل کنید، این کاریه که ما مردا انجام میدیم. همدردی کردن وظیفه دوستان مونث شماست نه ما مردها. 1- سردردی که هفده ماهه داره شمارو آزار میده یک مشکل واقعیه لطفا یک پزشک رو ببینید. 1- هر مطلبی که شیش ماه پیش از طرف ما مردها گفته شده الان به عنوان استدلال غیر قابل قبوله. در واقع تمام نظرات ما فقط برای هفت روز معتبرند نه بیشتر. 1- اگر فکر می کنید چاقید، خوب احتمالا هستید. لطفا از ما نپرسید. 1- اگر مطلبی که ما گفتیم رو میشه دو جور ازش برداشت کرد و یکی از این برداشتها شما رو عصبانی و ناراحت میکنه منظور ما اوون یکی برداشت بوده. 1- شما میتونید یا از ما بخواهید که کاری رو انجام بدیم یا بهمون بگید که چطوری انجامش بدیم. نه هر دوش. اگر شما از قبل میدونید که چطوری میشه اوون کارو بهتر انجام داد خوب خودتون دست بکار شید. 1- کریستوف کلمب احتیاجی نداشت که مسیر رو بهش یاد بدن. ما هم همینطور 1- تمام مردها فقط در 16 رنگ اشیا رو میبینند. دقیقا مثل ویندوز default . برای ما هلو یک میوه است نه رنگ. پرتقال هم یک جور میوه است نه رنگ. ما واقعا نمی فهمیم رنگ پوست پیازی یعنی چی. 1- اگر ما از شما بپرسیم چی شده و شما بگید “هیچی” ما هم طوری رفتار میکنیم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. ما میدونیم که شما دروغ میگید اما فقط ارزششو نداره که آدم سرشو بخاطرش درد بیاره 1- وقتی ما دوتایی قراره بریم جایی، چیزی که شما پوشیدید کاملا مناسب و قشنگه … اینو واقعا میگم 1- شما به اندازه ی کافی لباس دارید 1- شما کفش، زیادی هم دارید 1- من کاملا خوش فرمم. گرد هم یک جور فرمه خوب 1- ممنونم که اینو خوندید. آره میدونم امشب باید تو آشپزخونه بخوابم. ولی اینو میدونستید برای ما مردا اصلا مهم نیست. فکر میکنیم رفتیم کمپینگ.

براي برداشتن قدم هاي بزرگ در زندگي حتما از شلوار كردي استفاده كنيد.

:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
:: بازدید از این مطلب : 687
|
امتیاز مطلب : 152
|
تعداد امتیازدهندگان : 50
|
مجموع امتیاز : 50
تاریخ انتشار : 29 تير 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : rezapalang

به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای كمندش / كمان ِابرو و قد بلندش

بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من كم كم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام / كه باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم / زفكرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم كه وقت آن رسیده / كه بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم كه قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش كردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندكی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قد رعنا / كمان ِابرو و چشم فریبا

مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاك عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم كده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم كه او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم كه دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به «جاوید» / به شعر آورد او هم آنچه بشنید

كه تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت 

براي برداشتن قدم هاي بزرگ در زندگي حتما از شلوار كردي استفاده كنيد.

:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
:: بازدید از این مطلب : 1141
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 29 تير 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد